انگار نه فرشته مرگ و موجود خبیثی به نام مریم قجر داعشی دست از سر اعضاء نگون بختی بر نمی دارد حتی در آلبانی بایستی روی خوش نبینند و فرقه رجوی آنها را عملاً زندانیان خود و از آنها برده داری کند. اعضائی که خیال کردند برای مردم و آزادی قدم بر می دارند و فکر نکردند در دام کسانی افتادند که آزادی را به صلیب می کشند  حتی  بویی از انسانیت نبرده اند.

خبر مرگ دوستان سابق و کسانی که می شناختم برایم سخت است و سخت تر اینکه در فرقه ای به پایان زندگی خود می رسند که یک لحظه روی خوش ندیدند و از همه مواهب این دنیا ناکام ماندند و حقارت کشیدند و از آن سوی کسانی مانند مریم دجال تا توانستند به خودشان رسیدند و از هر امکان موجود به شکل تمام استفاده کرده و می کنند. مرگ سه تن به نام های: 1- فخری اصفهانی 2- اکبر چاوشی3- علی خلخال  تنها در یک هفته در مقر آلبانی اتفاق افتاد !!. این افرد همانند دیگر اعضاء دربند و اسیر در سازمان شیره جانشان کشیده می شد و رجوی دستور تشکیلاتی داده بود که هیچ عضوی حتی یک لحظه نباید به حال خود رها شود. بیگاری به اشکال مختلف، سنگین و بی خوابی های مستمر فرسودگی این افراد را موجب می شد و باید گفت خوشا بحال بردگان تا به این افراد، چرا که مریم رجوی با دروغ زیاد خودش را ناجی آنان میدانست و برآنها منت می گذاشت که واقعیت این بود که آنها وسیله و برده ای بودند تا خانم و شوهرش ادعای خدایی کنند. اکبر چاوشی را از سال 1368 می شناختم عموماً در قسمت پشتیبانی و کار را انجام می داد. با او در تیپ منصور آشنا شدم بچه شمال بود و هرگز فراموش نمی کنم که با آن وضع جسمی و پای مصنوعی چگونه از او کار می کشیدند که سرانجامش این شد که به علت به اصطلاح سکته قلبی جانش را به خاطر هیچ از دست بدهد و هر گونه کار سخت از جمله به اصطلاح رژه و مراسم وقت پرکنی صبحگاه را بایستی شرکت کند و الا همانند سایر دوستان بیمار و سالخورده اش انگ و بر چسب مزدوری به او می زدند و زندان را در جلوی خود می دید. مریم قجر هنگامی برای مردم ایران اشک تمساح می ریزد که هیچ ارزش انسانی برای اعضاء قائل نیستند ندارند و هنگامی که مریض می شوند آنها را به حال خود رها و امکانات بهداشتی و درمانی را از آنان دریغ می کند. من پزشکیار بودم و در تشکیلات به عنوان امدادگر فعالیت می کردم، می دیدم از درمان موثر خبری نبود و یا در همان حدش که با هزار اما و اگر و منت گذاری ارائه می شد، رعایت و ملاحظات بیمار پشت گوش انداخته می شد و کار سنگین و بی خوابی بر روی بیماران اعمال می کردند که مبادا ذهن آنها درگیر خودشان و سرنوشت غم بارشان شود.


طلیعه آزادی مریم ,رجوی ,کسانی ,آزادی ,اعضاء ,برای مردم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تخفیف ویژه فقط برای امروز تعمیرات پرینتر کارت pvc خرید هدیه املاک لنگرود | بنگاه لنگرود | مشاور املاک لنگرود|جاده چمخاله مارکت های آموزگار شاد ارزان سرا ariamtwo|سایت علم و موزیك